پنجم، بیماران وسواس مذهبی یک تثبیت توجهی در موضوعات دینی نشان میدهند. در حالی که بسیاری از افراد مذهبی، ارزش بالایی به باورهای دینی خود قائل هستند، اما بیماران وسواس مذهبی به وسیله مسائل دینی و مفاهیم اخلاقی خود از پا در میآیند. حتی اطلاعات معمولی و پیش پا افتاده با رد شدن از یک فیلتر توجهی و بعد از تلفیق ادراکات با زمینه مذهبی و اضطراب شدید، ظاهر میشوند (تیلور، ۲۰۰۲، ص. ۳۰ ۹) این ویزگی میتواند بیماران را از ظرفیت آرامش و لذت بردن از فعالیت های روزانه و لذت های عادی محروم کند(میلر و هیچز، ۲۰۰۸).
برطبق مدلی، این ویژگی شکلی از ” دیدتونلی” [۱۵۶] است که به طرزی نا گوار و سنگین میباشد که مقدار مهمی از انرژی روانی را تحلیل برده، بیماران را با عدم توانایی در کنار آمدن با سایرخواسته های شناختی رها کرده و آن ها را به اشکال دیگری از اضطراب و افسردگی آسیب پذیر میکند (بک و امری[۱۵۷]، ۲۰۰۵، ص. ۲۳-۲۴).
ششم، تحریفات شناختی (نلسون و همکاران، ۲۰۰۶، ص ۲) هستند که اغلب با بینش و آگاهی ضعیفی همراه است(تولین[۱۵۸] و همکاران، ۲۰۰۱).همان گونه که تیلر در سال ۲۰۰۲ اشاره میکند، بیماران مبتلا به وسواس مذهبی در مورد اینکه چه چیزی بهنجار است، حدس میزنند و معنایی از زندگی بهنجار ندارند. این سر درگمی به دلیل قوانین سفت وسخت وهمچنین تفکر سیاه و سفید است. آن ها همواره آشفته اند و احساس ترس، گناه و شرم دارند. همچنین پدیدههای زیر در بیماران مبتلا به وسواس مذهبی دیده شده است:
برخی بیماران اشاره میکنند که نمی دانند ترس چیست؟آن ها ترسی ناگهانی را گزارش میکنند که برخی از اعمال حس مبهم گناه را راه اندازی میکند.
به عبارت دیگر بیماران مبتلا به وسواس مذهبی به شدت غرق در نگرانی های اخلاقی و مذهبی میشوند تا آنجا که ظرفیت پردازش تمام افکارشان را از دست میدهند. که این خود در اگاهی ضعیف آن ها نقش دارد.
این توصیف پیشنهاد میدهد که ممکن است تحریف های شناختی قبل از آنکه در مراحل بعدی شناخت ادامه پیدا کنند واقعا با ادراک آغاز شوند. بنابرین مباحث توجهی و ادراکی ممکن است ویژگی اصلی وسواس مذهبی را تشکیل دهند.
نهایتاً برخی بیماران مبتلا به وسواس مذهبی به طور مکرر مسخ واقعیت و مسخ شخصیت را گزارش میکنند.
ویژگی های رفتاری
بسیاری از بیماران مبتلا به وسواس مذهبی درگیر اعتراف های اجبار گونه اند که اغلب توجه مراجع دینی و به دنبال آن مشاوره های مذهبی و درمان بالینی را به خود معطوف ساخته اند. اعتراف اجبارگونه به رهبران دینی اغلب به عنوان مکانیزمی برای حل احساس گناه و برگرداندن رابطه یک نفر با خدا در نظر گرفته می شود و معمولا بر اساس فراوانی و کیفیت، آسیب زا به نظر میرسد(سیاروچی). همچنین احساسات ذهنی گناه، اغلب انواع دیگر رفتارهای اجباری را نیز راه اندازی میکند.
ویژگی های عاطفی
برخی از بیماران مبتلا به وسواس مذهبی به صورت مداوم دوره های گسترده و ناتوان کننده ای از ناامیدی را تجربه میکنند. مخصوصا برای بیماران مذهبی که کل هسته زندگی شخصی خود را معنویت قرار دادهاند. شکست های اخلاقی، احساس های گسترده ناامیدی را به همراه دارد.
ویژگی های اجتماعی
بیماران مبتلا به اختلال وسواس مذهبی اغلب نشانه های آشفته ساز اجتماعی را تجربه میکند. انزوای اجتماعی شاید کارکرد مستقیم آشفتگی های عاطفی باشد که باعث می شود بیماران خود را به لحاظ جسمی وروانی از اعضای خانواده و دوستان دور کنند. در موارد دیگر به نظر میرسد تعامل اجتماعی به صورت موقتی، آشفتگی های عاطفی را تسکین می بخشد و منبع درمانی و سلامت بخشی را برای تداوم حمایت اجتماعی فراهم می آورد.
معیارهای تشخیصی پژوهشی برای اختلال وسواس مذهبی
جهت افزایش پایایی پژوهش های آتی لازم است مجموعه ای از معیار های تشخیصی برای عملیاتی کردن وسواس های مذهبی استفاده شود. معیارهای پیشنهادی به شرح زیر است.
الف) یک یا بیش از یکی از نشانه های زیر :
۱) احساس گناه و نگرانی افراطی یا نا متناسب مربوط به مباحث دینی و اخلاقی
۲) شک و تردید افراطی یا نا متناسب مربوط به مباحث دینی و اخلاقی
۳) نشخوارهای ذهنی افراطی یا نا متناسب مربوط به مباحث دینی و اخلاقی
۴) رعایت افراطی یا نا متناسب اعمال دینی و اخلاقی
ب) نشانه ها باعث آشفتگی یا اختلال معنادار بالینی در کارکردهای دینی،تحصیلی، شغلی یا اجتماعی می شود.
ج)نشانه ها طی یک اختلال خلقی، پسیکوتیک یا تحولی رخ نداده باشد و یا با اختلالات محور ۱ و ۲ بهتر تبیین نشود.
د) نشانه ها نسبت به راهناهای موثق و اطمینان دهی های به دست آمده بی توجه هستند
ه) نشانه ها مربوط به رفتار های غیر اخلاقی پذیرفته شده فرهنگی نیستند یا آن گونه که گروههای دینی و فرهنگی بیمار تعریف میکنند ،رتارها به صورت نامتناسبی افراطی بوده است.
رابطه فرهنگ و اختلال وسواس فکری عملی
تاثیر عوامل فرهنگی بر آسیب شناسی روان، مورد توجه فراوان محققان بوده ومطالعات بین فرهنگی بسیاری در مورد بیماری های مختلف روانی صورت گرفته است. در دیدگاه بین فرهنگی، آسیب شناسی را علاوه بر سازو کار های شناختی یا فیزیو لوژیک، باید با توجه به عوامل و معانی اجتماعی و فرهنگی بررسی کرد. اختلال وسواس در اکثر فرهنگ ها دبده می شود و بسیاری از تحقیقات نشان دادهاند که عوامل اجتماعی و فرهنگی بر فرم ومحتوای وسواس های فکری و عملی تاثیر میگذارند(سیکا، نوارا و ساناویو، ۲۰۰۲). سیلوا (۲۰۰۶) مسیر های ممکنی را که یک فرهنگ میتواند در اختلال وسواس فکری عملی نفوذ کند بدین شرح بیان نموده اند:
• محتوا ی وسواس ها/ اجبار ها ممکن است بازتاب نگرانی های مشترک درون یک فرهنگ باشد.
• وسواس ها / اجبار ها ممکن است به باورها یا اعمال دینی پیوند بخورند.
• کسانی که اعتقادات مذهبی سفت و سختی دارند ممکن است به دلیل اهمیت زیادی که برای افکار مزاحم و ناخواسته قائلاند؛ بیشتر در معرض شکل گیری وسواس های بالینی باشند.
• خرافات رایج در یک فرهنگ ممکن است به شکل علائم اختلال وسواس فکری عملی در اعضای آن فرهنگ منعکس شود.
همان طور که اشاره شد باور ها و اعمال دینی( به طور کلی دینداری) به نحوی با نشانه های وسواس فکری عملی و وسواس مذهبی ارتباط دارد. اما در این که در پژو هش های مربوط به این حوزه، دینداری چه تعریفی دارد و چگونه مفهوم سازی می شود؛ مباحث نظری مهمی مطرح است که ابتدا از پیچیدگی حوزه روانشناسی دین نشأت میگیرد. در ادامه ضروری می کند که ابتدا به وسواس در متون اسلامی بپردازیم؛ سپس به دین و دینداری و مباحث مطرح شده در این حوزه مرور کوتاه داشته باشیم.
وسواس در نگاه متون و احکام اسلام