مک گوار[۳۲](۱۹۹۳). در تعریف هوش معنوی میگوید:هوش معنوی ، توانایی عمل همراه با ترحم را دارد در عین حال که توانایی سلامت و آرامش درونی و بیرونی را صرف نظر از شرایط حفظ میکند. در واقع هوش معنوی یک توانایی ذاتی انسانی است و همانند هر هوش دیگری میتواند رشد کند ، به این معنا که می توان آن را توصیف و اندازه گیری کرد.
در مطالعات اسمیت[۳۳] (۲۰۰۵). نشان داده شد که هوش معنوی ، لازمه سازگاری با محیط است و افرادی که هوش معنوی بالاتری دارند، تحمل آن ها در مقابل فشارهای زندگی بیشتر بوده و توانایی بالاتری را برای سازگاری با محیط از خود بروز میدهند. وی ده مهارت هوش معنوی ر اچنین تشریح میکند:
۱ . تجربه معنوی: وجود فعالیت و تجربه های خاص مذهبی.
۲ . مقابله با استرس: استفاد ه از ایمان و اعتقاد مذهبی برای حل مسائل و فشارهای زندگی .
۳ . هدفمند بودن: داشتن هدفی مشخص در زندگی با در نظر گرفتن مسائل مذهبی .
۴ . پرستشگاه: تمایل به مکان های مذهبی و رهبری مذهبی.
۵ . خارج شدن: از اصول فاصله گرفتن از اصول و عقاید کلیشه ای در زندگی.
۶ . محوریت اعتقاد: تاثیر مذهب در رفتار و عملکرد (مانند: خوردن آشامیدن و پوشش)
۷ . مقررات مذهبی: رعایت قوانین و فرمایشات مذهبی در زندگی.
۸ . نیایش: دعا کردن و اعمال مذهبی در زندگی .
۹ . تحمل کردن: تحمل نمودن اعتقادات سایر مذاهب و برخورد اصولی و منطقی با آن ها.
۱۰ . مفاهیم دینی: اعتقاد به مفاهیم اساسی دینی زندگی( مانند خالق یکتای جهان ، روح و زندگی پس از مرگ)
مؤسسه آگاهی سنجی پرودیو(۲۰۰۵). در آمریکا نیز شش مهات برای هوش معنوی تعریف کردهاست. این مهارت ها شامل دلسوزی برای دیگران ، احساس ملکوتی ، خردورزی،توانایی گوش دادن ، توکل بر خدا ، تعهد و ایمان میباشد.
همچنین ولمن[۳۴] (۲۰۰۱). اجتماعی بودن و ادراک فراحسی را دو مهارت اساسی هوش معنوی معرفی میکند.هوش یکی از جذابترین و جالب ترین فرایندهای روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می شود. واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان میکند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رؤیت نیست همچنان که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند، از نظر خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگیهای روانی و شخصیتی نیز بین آن ها تفاوتهای آشکاری وجود دارد. با توجه به اینکه مفهوم هوش در حال حاضر از آشفتگی ها و سردرگمی های قابل توجهی برخوردار است و در تمام ابعاد نظری، علمی، اجتماعی، هیجانی و معنوی نیز قابل بحث میباشد، هوش معنوی، از جهات مختلف در سبز فایل احساس می شود. یکی از ضرورت ها در عرصه ی انسان شناسی توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه دانشمندان، به ویژه کارشناسان (سازمان بهداشت جهانی[۳۵]) است که اخیراًً انسان را موجودی زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی[۳۶] تعریف میکند. ضرورت دیگر این موضوع ظهور دوباره کشش معنوی و نیز جستجوی درک روشن تر از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه میباشد.
بوول[۳۷](۲۰۰۴). یک بسته آموزشی مدون هفت مرحله ای همراه با تمرینات عملی برای بهبود هوش معنوی ارائه کردهاست که به اختصار مراحل آن عبارت است از : هشیاری ، معنی ، ارزیابی ، متمرکز بودن ، بصیرت ، نشانه روی، و رسالت است. ضمن اینکه در کشور ما با وجود گنجینه ارزشمند معنویت و اعتقاد به اسلام جای خالی تحقیقات در زمینه هوش معنوی احساس می شود.
همچنین گستره معنویت امروزه در رشتههای متنوعی از قبیل پزشکی، روان شناسی، انسان شناسی، عصب شناسی و علوم شناحتی در حال پیشرفت است. در راستای این جهت گیری معنوی و به موازات بررسی رابطه بین دین و معنویت و دیگر مؤلفه های روان شناختی مثل سلامت روان، گروهی از پژوهشگران در تبیین بعضی از مشاهدات و داده ها، درصدد تعریف مفاهیم جدید در ارتباط با دین و معنویت بوده اند. برای مثال مفاهیم سلامت معنوی، تحول معنوی و بهزیستی معنوی در آستانه هزاره سوم میلادی به ادبیات آکادمیک روان شناسی اضافه شده اند. سازه هوش معنوی یکی از مفاهیمی است که در پرتو توجه و علاقه جهانی روان شناسان به حوزه دین و معنویت مطرح شد و توسعه پیدا کردهاست.
بر اساس تئوری گاردنر[۳۸] (۱۹۹۳). هوش عاملی است که سبب توانایی فرد برای مقابله با مشکلات و حل سازگارانه آن ها می شود این تئوری مقوله ای چند گانه است ، از طرفی معنویت را علاوه بر اعتقاد به وجود قدرت برتر و ماورایی شامل جستجوی معنا و مفهوم زندگی ، خود آگاهی و خودشناسی ، همچنین احساس مسئولیت در برابر دیگران و بلکه احساس یگانگی با دیگران دانسته اند. تلفیق دو مفهوم هوش و معنویت منجر به پیشنهاد سازه هوش معنوی شده است.همچنین گاردنر معیارهایی در این زمینه مطرح کردهاست:
۱٫مجموعهای از فعالیتهای مشخص را دربرگیرد.
۲٫ دارای تاریخچه تکاملی باشد و از نظر تکاملی، عقلانی به نظر برسد.
۳٫ دارای الگوی بخصوصی از رشد و تحوّل باشد.
۴٫ بتوانیم از طریق آسیب مغزی آن را مشخص کنیم.
۵٫ بتوانیم افراد را در گسترهای از وجود آن توانایی و یا فقدان آن، طبقهبندی کنیم.
۶٫ قابلیت رمزگردانی با یک نظام نمادین را داشته باشد.
۷٫ با مطالعات روانشناسی تجربی حمایت گردد.
۸٫ با یافته های روانسنجی تأیید شود.
معیارهای مطرحشده توسط گاردنر را نمیتوان تنها ملاک بررسی این موضوع دانست که آیا معنویت یک هوش است یا خیر؟
ایمونز[۳۹] (۲۰۰۰)هوش معنوی استفاده از اطلاعات معنوی برای حل سازگارانه مشکلات زندگی و نیل به اهداف میباشد. زوهر و مارشال(۲۰۰۰). هوش معنوی ظرفیتی است که با آن ژرفترین مفاهیم و اهداف و برترین انگیزه های خود را درک میکنیم.
کینز[۴۰](۲۰۰۲). هوش معنوی را هوش کل نگر میداند از این دیدگاه که کسی که هوش معنوی بالاتری دارد کمتر در جزئیات غرق و از کلیات غافل می شود.
ویگزوورث(۲۰۰۶).هوش معنوی را عملکرد عقلانی همراه با مهربانی و آشتی درونی و بیرونی در هر موقعیت معرفی میکند.هوش معنوی توانایی رفتار کردن با دلسوزی و دانایی در حین آرامش درونی و بیرونی ، صرفنظر از پیشامدها و رویدادها است. افراد با هوش معنوی بالا در حین قضاوت توانایی منصفانه و دلسوزانه رفتار کردن را دارند.
ناسل (۲۰۰۴). می توان هوش معنوی را یکی از جنبههای کاربردی مفهوم معنویت قلمداد کرد . در واقع هوش معنوی استفاده از توانایی ها و منابع معنوی است به طوری که افراد بتوانند تصمیمات معناداری اتخاذ کنند. درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند . بنابرین هوش معنوی جنبههای ذهنی و نا ملموس معنویت را با اقدامات افراد در دنیای عینی و ملموس ترکیب میکند.