دوران شیر خوارگی از جهات گونا گون بر رشد شخصیت در دوره بزرگسالی تاثیر میگذارد. مثلا وجود واکنش مانع محرک در بعضی از نوزادان است، که در نهایت منجر به اختلال شخصیتی در خود ضروری می شود .وابستگی یکی از واکنش هایی است، که در دوران نوزادی در نوزاد نسبت به مادر ایجاد می شود، که حاکی از احساس امنیت خاطر در نوزاد براثر وجود حضور مادر است. این الگوی رفتاری در حیوانات نیز مشاهده می شود و در دوره پیش دبستانی بسیاری از الگوهای رفتاری نظیر رفتار اکتشافی،اظطراب،سخنگویی که در دوره شیر خوارگی آغاز شده، در این دوره به تکامل خود ادامه داده و شکل گیری شخصیت را در مرحله ای بالاتر امکان پذیر می سازند و دوره کودکی میانه را روانکاوان دوره نهفتگی از نظر رشد جنسی می دانند. در این دوره کودک در محیط مدرسه با کودکان دارای شخصیتهای گوناگون در تماس و مراوده است و مدرسه نقش مهمی در اجتماعی کردن کودک ایفا میکند.هم چنین دوره بلوغ با رشد سریع وتغییرات بارز جسمی مشخص می شود.ظهور علائم ثانوی جنسی در پسران و دختران مختص این دوره است.این تغییرات جسمی با تغییرات روانی مختلفی همراه است(گروسی فرشی،۱۳۸۰)
۲-۱۱ اختلالات شخصیت :
اختلالات شخصیت با اختلالات روانی از قبیل روان رنجوری و روان پریشی تفاوت دارند.این الگوهای اختلالی،رفتارهایی هستند،که برای دیگران زیان آور بوده،یا منبع پاداش دهنده آن ها،از نظر اجتماعی مضر یا غیر قانونی شناخته شده است.
عمده ترین اختلالات شخصیت عبارتند از:
– شخصیت نا فعال :پرخاشگری با وجود ظاهری همکاری کننده و پذیرش همراه با طفره رفتن ،سماجت ونا کار آمدی مشخص می شود.
-شخصیت نا کار آمد :عدم کار آیی او است نه خصومت داشتن که مختص شخصیت نافعال پرخاشگر است.
-شخصیت هیستر یابی: با عدم ثبات عاطفی ،خود نمایشی ،خود محوری و اتکا به دیگران مشخص می شود.
-شخصیت ادواری خوی:که بیشتر در مردان دیده می شود از یک سو به شخصیت هیستر یابی و از سوی دیگر شبیه به شخصیت اسکینروئیدی است در واقع این تیپ شخصیتی نمایشگر شکل ملایمی از شیدایی افسردگی است .
– شخصیت اسکینروئیدی:که عملا با خود بیگانه است .خجول بودن ،حساسیت بیش از حد و مردم گریزی بعضی از دیگر مشخصات شخص اسکینروئید هستند،شخصیت ضعیف علاوه بر داشتن حالت اسکینروئیدی علائم دیگری چون زود خسته شدن،فقدان اشتیاق و علاقه و سطح انرژی پایین را دارند.
شخصیت پارانویایی: ویژگی هایی از جمله حسادت،مشکوک بودن،خشک و انعطاف ناپذیر بودن و حساس بودن بیش از حد را دارند(گروسی فرشی،۱۳۸۰).
۲-۱۲نظریه ویژگی های شخصیت:
نظریه ویژگی های شخصیت یکی از مهم ترین محدوده های نظری در مطالعه شخصیت است. بر اساس این نظریه،شخصیت افراد از خصوصیات و صفات گسترده ای ترکیب یافته است.برای مثال،در نظر بگیرید که خودتان چگونه شخصیت یک دوست نزدیکتان را توصیف می کنید.به احتمال زیاد،از تعدادی از ویژگی های او مانند اجتماعی بودن،مهربانی و خونسردی نام می برید.منظور از ویژگی یک خصوصیت نسبتا پایدار است که باعث می شود افراد به شیوه ای خاص رفتار کنند.از نظر میگنا دات آی آر[۲۹]،نظریه ویژگی شخصیت برخلاف سایر نظریه ها ی شخصیت مانند نظریه های روانکاوانه و انسان گرایانه،بر تفاوت های بین افراد تمرکز دارند.ترکیب و تعامل ویژگی های مختلف است که شخصیت یک فرد را تشکیل میدهد و این برای هر شخص یگانه و منحصر به فرد است.نظریه های ویژگی های شخصیت برتعیین واندازه گیری این خصوصیات فردی شخصیت تمرکز دارد(گروسی فرشی،۱۳۸۰).
۲-۱۳ انواع شخصیت از دیدگاه نظریه پردازان :
این تصور که مردم را می توان به انواع متفاوتی تقسیم کرد،دست کم به زمان بقراط (۴۰۰سال قبل ازمیلاد) که جالینوس (حدود ۱۵۰ میلادی)بعد ها به عقاید وی شاخ و برگ داد باز میگردد (ایرانی،۱۳۸۳)و رویکرد تیپ با این فرض آغاز می شود،که شخصیت از خصوصیات درونی ثابتی تشکیل می شود که در رفتار منعکس میشوند.انواع طبقه بندی ناپیوسته ای از شخصیت هستند و هر فرد درون یک طبقه یا طبقه ای دیگر قرار میگیرد(فکوهی ،۱۳۸۱).
۲-۱۳-۱ انواع شخصیت از نظر کتل[۳۰]:
کتل کسی است که نخستین بار روش تحلیل عاطفی را در حوزه شخصیت به کار برد،هدف کتل از مطالعه شخصیت پیشبینی رفتار است.وی نظریه اش را از مطالعه بر روی افراد بهنجار استخراج کرده و از بیماران یا موقعیت های بالینی استفاده نکرده است.کتل صفات را به صورت گرایشات و واکنش های نسبتا دائمی که واحدهای ساختاری بنیادی شخصیت هستند،تعریف کردهاست.او صفات را به چهار دسته طبقه بندی می نمایدالف)-صفات مشترک و صفات خاص ب)-صفات توانشی، صفات خلقی وصفات پویشی ج)-صفات سطحی و صفات عمقی د)-صفات سرشتی وصفات محیط ساخته .هریک از شیوه های طبقه بندی،نگاه خاصی به یک صفت دارند و هر صفت را از زوایای مختلف طبقه بندی میکنند.بنابرین همه صفات قابل طبقه بندی به هر چهار شیوه هستند و به عنوان مثال هوش میتواند صفتی مشترک ،توانشی ،عمقی ویا سرشتی باشد.شاید مهمترین شیوه طبقه بندی در نظریه کتل با تقسیم صفات به نوع سطحی و عمقی باشد و از این دو نیز مطمئنا صفات عمقی یا عوامل بنیادی شخصیت از اهمیت بیشتری برخوردارند و البته توان بیشتری در بر آوردن هدف روانشناسی شخصیت یعنی پیشبینی رفتار خواهند داشت(شمالی، اسکویی،۱۳۸۴)
۲-۱۳-۲ انواع شخصیت از نظر کرچر[۳۱]:
طبقه بندی کرچر،که یاد آور انسان شناسی جنایی لومبروزست،بیش از هر طبقه بندی دیگری مورد توجه جرم شناسان واقع شده و به کار رفته است .سه تیپ اصلی کرچر که در کتاب او به نام ساخت بدن و منش مورد بررسی قرار گرفته است عبارتند از:
الف:تیپ استخوانی یا لاغر اندامان:افراد این تیپ دارای قدی بلند،بدنی لاغر و ضعیف،شانه های باریک و چهره کشیده میباشند از نظر اخلاق و منش دیر جوش،گوشه گیر و منزوی هستند (کی نیا ۱۳۷۶).
ب:فربه تنان: افراداین تیپ تنومند،دارای شکمی بر آمده،سینه ای فراخ،عضلانی نرم و بدنی پر مو و میانه بالا هستند از لحاظ اخلاقی،بذله گو خوش برخورد،اجتماعی،خوش گذران،خوشبین و فعال هستند این تیپ در زمره برون گرایان یونگ قرار دارند (کی نیا ،۱۳۷۶) .
ج:تیپ سخت پیکران یا تیپ عضلانی:افراداین تیپ دارای عضلات و ماهیچه های نیرومند استخوان بندی محکم،شانه های پهن و سینه ای فراخ هستند،غالبا افرادی حادثه جو پرخاشگر،زوگو وسیادت طلب هستند (کی نیا ،۱۳۷۶).