۲-۳-۱-۲- ذخایر
بر اساس اصول حسابداری، شرکت میتواند برای بدهیهای قابل پیشبینی،برگشت از فروش و خدمات پس از فروش در حساب ها ذخیره منظور نماید. تخصیص نامناسب ذخیره احتمال وقوع تجدید ارائه صورت های مالی را افزایش خواهد داد. برای نمونه، در شرکت سان بیم علاوه بر مسائل مربوط به شناخت درآمد، یکی دیگر از دلایل ارائه مجدد صورتهای مالی سال ۱۹۹۸ ایجاد ذخیره نامناسب بود. این شرکت در سال ۱۹۹۶ اقدام به ایجاد ذخیره نمود تا زیان گزارش شده را افزایش دهد و ذخایر مازاد را در سال ۱۹۹۷ به سود منتقل کرد تا بتواند سود شرکت را متورم نماید(کروس و همکاران[۱۳]، ۲۰۰۴).
۲-۳-۱-۳- ارائه بیش از واقع دارایی ها
مقوله ارائه مجدد صورتهای مالی شامل انعکاس بیش از حد دارا ییها نظیرموجودی کالا، داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود است که به دلیل اختلاط هزینه و بهای تمام شده ایجاد میگردد. به عنوان مثال، چنانچه بهای تمام شده موجودی بیش از واقع گزارش گردد به طور تصنعی ارزش موجودی افزایش مییابد و منجر به افزایش سود دوره جاری میگردد. برای نمونه، شرکت آید رایت صورتهای مالی خود را در سال ۲۰۰۰ به دلیل گزارش بیش از واقع سود خالص دوره گذشته از طریق شیوه های مدیریت ارزش موجودی کالا، تجدید ارائه نمود. مدیریت شرکت بابت سرقت و اُفت موجودی فیزیکی ذخیره قابل ملاحظهای در نظر نگرفت و بنابرین، بهای تمام شده کالاهای فروش رفته را کمتر گزارش نمود (کروس و همکاران[۱۴]، ۲۰۰۴).
۲-۳-۱-۴- مخارج سرمایه ای
یکی دیگر از دلایل ارائه مجدد صورتهای مالی، طبقه بندی نادرست مخارج به حساب مخارج سرمایه ای به جای هزینه است. در این حالت، هزینه ها کمتر از میزان واقعی گزارش میگردند و سود خالص بیشتر از میزان واقعی گزارش می شود. در حقیقت، زمانی که شرکت از بهای تمام شده جاری در آینده منتفع نمیگردد نباید این مبالغ به حساب مخارج سرمایه ای منظور شود. برای مثال، شرکت واست صورتهای مالی خود را برای سالهای ۱۹۹۲ الی ۱۹۹۷ به علت سرمایه ای نمودن مخارج جاری، ارائه مجدد نمود. در واقع شرکت سود عملیاتی خود را باکمتر از واقع نشان دادن هزینه های عملیاتی، افزایش داده است (کروس و همکاران[۱۵]، ۲۰۰۴).
۲-۳-۱-۵- ارائه کمتر از واقع بدهی ها و کاهش ارزش دارایی ها
کمتر از واقع گزارش کردن بدهیها، بیانگر قصور در ثبت بدهیهای برآوردی و احتمالی است. در حقیقت، بیانگر آن است که در شرکت بدهیهای ثبت نشده ای وجود دارد که احتمال وقوع ارائه مجدد را افزایش میدهد. قصور در ثبت صحیح کاهش ارزش داراییها نظیر دریافتنی های غیرقابل وصول، کاهش ارزش داراییهای بلند مدت و ذخیره موجودیهای ناباب نیز منجر به تجدید ارائه صورتهای مالی خواهد شد. بنابرین، شرکت های با درجه اهرم بالا و شرکتهای زیان ده انگیزه بالایی برای تجدید ارائه صورت های مالی خود دارند (وو، ۲۰۰۲).
۲-۳-۲ واکنش به علل ارائه مجدد صورت های مالی
اگرچه ممکن است فشارها و مشکلات دیگری نیز وجود داشته باشد که جایگاه شرکت را تنزل دهد، به هر حال، عوامل مهم اثرگذار بر میزان نیت و قصد مدیریت و میزان تحریف صورت های مالی، شرح داده شدند. درباره واکنش به عوامل مؤثر بر ارائه مجدد صورتهای مالی، محققان پنج روش ارائه نمودهاند که میتوان با استقرار، تقویت و به کارگیری آن ها میزان آسیب وارده به شهرت و اعتبار مدیریت و شرکت را محدود نمود. به بیان دیگر، محققان معتقدند با به کارگیری صحیح راه حلهای مطرح شده، میتوان میزان قصد و نیت مدیریت و تحریف صورتهای مالی را کنترل نمود (گرستن[۱۶]،۲۰۰۶).
روش های مطرح شده توسط محققان برای واکنش به علل ارائه مجدد عبارتند از: ۱- تأیید ماهیت مشکلات، ۲- پذیرش خطا و تقصیر، ۳- ارتباطات آزادانه، ۴- حاکمیت شرکتی، ۵- رعایت هنجارها.
تأیید ماهیت مشکلات و ارتباطات آزادانه، معمولا میزان تحریف صورتهای مالی را کاهش میدهند، حاکمیت شرکتی و رعایت هنجارها، عمدتاًً منجر به کاهش میزان قصد و نیت بدخواهانه مدیریت میشوند، و پذیرش خطا و تقصیر، هم موجب کاهش نیت بدخواهانه و هم موجب کاهش تحریف خواهد شد.
۲-۴ استراتژیهای تأمین مالی
وظیفه مدیران مالی بهینه سازی ساختار دارایی ها، بدهی ها، و حقوق صاحبان سهام به منظور حداکثر ساختن ثروت سهامداران است. در این زمینه مدیر مالی سه تصمیم اخذ میکند:
الف) تجزیه و تحلیل و برنامه ریزی مالی: شامل ایجاد تناسب در ساختار دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام جهت بهبود و عملکرد واحد اقتصادی و برنامه ریزی آینده.
ب) تصمیمات سرمایه گذاری: شامل تصمیمات مربوط به کاربرد و تخصیص منابع تأمین شده بین دارایی های فیزیکی و مشهود (مانند ساختمان و ماشین آلات) و مالی (انواع اوراق بهادار) به نحوه مطلوب و برای تحصیل بازده بیشتر.
ج) تصمیمات تأمین مالی: شامل تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه و همچنین تعیین و انتخاب بهترین شیوه تأمین مالی و ترکیب آن که در زیر به شرح روش های تأمین مالی می پردازیم.
۲-۵ روش های تأمین مالی
هدف اصلی، انتخاب ترکیبی از منابع مالی است که هزینه سرمایه شرکت را حداقل و ارزش شرکت را برای سرمایهگذاران حداکثر نماید. شرکت راهحل های مختلفی برای تأمینمالی در اختیار دارد که از نظر زمان رسیدن به تأمین مالی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم میگردد.
۲-۵-۱ تأمین مالی کوتاه مدت
منظور از تأمین مالی کوتاه مدت، تأمین مالی از منابعی است که حداکثر ظرف یک سال و یا کمتر بازپرداخت میگردند. منابع مالی کوتاه مدت به دو دسته تقسیم میشوند که شامل منابع مالی تضمین شده و منابع مالی تضمین نشده میباشد. منابع تأمین مالی کوتاه مدت تضمین نشده عمدتاًً شامل اعتبارات تجاری (خرید نسیه کالا)، پیش دریافت از مشتریان، هزینه های پرداختی، وام های بانکی و اسناد تجاری میگردند. منابع مالی تضمین شده نیز عمدتاًً توسط بانکها، مؤسسات مالی و خریداران حسابهای دریافتی تأمین میگردند. اعطا کنندگان تسهیلات مالی کوتاه مدت تضمین شده بخشی از دارایی های واحد تجاری را به منظور تضمین وام های اعطایی می گیرند (شیخ الملوکی، ۱۳۸۶).
۲-۵-۲ تأمین مالی میان مدت
تأمین مالی میان مدت، تأمین مالی از منابعی است که سررسید آن ها بیش از یک سال و کمتر از ۷ سال است در ارتباط با سررسید کمتر از ۷ سال اتفاق نظر بین تحلیلگران مالی وجود ندارد و پارهای از آنان سررسید کمتر از ۵ یا۱۰ سال را جزء بدهیهای میان مدت تلقی نمودهاند. با این وجود بسیاری از تحلیلگران مالی و حسابداران تفکیک میان بدهیهای میان مدت و بلندمدت را نادیده گرفته و منابع تأمین مالی را به دو گروه عمده تقسیم نمودهاند، بدین ترتیب که بدهیها با سررسید کمتر از یک سال را بدهی کوتاه مدت و سررسیدهای بیش از یک سال را به عنوان بدهیهای بلند مدت طبقهبندی نمودهاند. بدهیهای میان مدت شامل مواردی همچون اعتبار در گرفتن وامهای مدتدار و قرار دادهای اجاره میگردند (شباهنگ، ۱۳۸۴).
۲-۵-۳ تأمین مالی بلند مدت